شرکت دانش بنیان توربین ماشین خاورمیانه
مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان، تعریف اهداف کوچک برای رسیدن به اهداف بزرگ، داشتن استراتژی گام به گام و مرحله به مرحله و عدم استفاده از افراد با باوری منفی در تیم کاری را از عوامل موفقیت یک شرکت دانشبنیان برشمرد.
پایگاه اطلاعرسانی بنیاد ملی نخبگان: ۵۰ ساله است و سالها پیش فوقلیسانس مهندسی مکانیک خود را از دانشگاه صنعتی شریف گرفته است. حسن هلالی و دوستانش پیش از اینکه وارد این کار شوند، در پروژههای بزرگ شرکت و شغل ثابتی داشتهاند، اما با نیازی که در کشور میبینند، این زحمت را به جان میخرند که وارد حوزه کارآفرینی خلاق و دانشبنیان شوند. آن هم ۱۵ سال پیش که مثل امروز اهمیت این کار شناخته نشده بود. با حسن هلالی، مدیرعامل شرکت توربین ماشین خاورمیانه، درباره کارهایی که این شرکت انجام داده و مسیری که پیموده، به گفتوگو نشستیم.
شرکت توربین ماشین خاورمیانه از چه سالی و چگونه کار خود را آغاز کرد؟
این شرکت از سال ۸۰ در زمینه ماشینهای دوار کار خود را شروع کرد. ماشینهای دوار حوزه بسیار خاصی است که در دنیا در دست کشورهای محدودی قرار دارد. ما در آن زمان به این نتیجه رسیده بودیم که در کشور در این حوزه نیاز و ضعف وجود دارد. چون این بخش بسیار مهم است و پیشبینی میشود تا سال ۲۱۵۰، توربین گازی بهعنوان یکی از مبدلهای قوی انرژی در صحنه صنعت حضور خواهد داشت. با وجود اینکه اتفاقات بسیار زیادی در حوزههای آیتی، برنامهنویسی، هوش مصنوعی و… افتاده، ولی توربین همچنان جایگاه خودش را دارد. به همین دلیل روی موضوع حساس شدیم.
میشود کمی بیشتر درباره ماشینهای دوار توضیح دهید؟
ببینید، ما در همه حوزههایی که به صنعت نفت و گاز مربوط میشود، با چند گروه از فعالیتها مواجه هستیم. یکی سیستمهای کنترلی است که شامل ابزار دقیق و نرمافزارها و ابزارهای کنترلی است. دوم فرایندهایی است که در داخل تجهیزات و تاسیسات مربوط انجام میشود و شامل تجهیزات فرایندی است، مثل همه ادواتی که در یک پالایشگاه به چشم میبینیم. مضاف بر اینها یکسری ادوات مکانیکی و تجهیزات ثابت وجود دارد، مثل برجهای خنککن، برج تقطیر و… اگر قرار باشد در همه این ادوات و تجهیزات و لولهها سیال در جریان باشد، باید قاعدتا وسیلهای داشته باشیم که آن را به جریان بیندازد، مثل خونی که در رگهای ماست. توربین و ماشینهای دوار همین کار را انجام میدهند. عملا برای تکمیل شدن فرایندهای سیال در یک واحد تولید، پالایش یا شیرینسازی گاز و… باید انرژی کافی داشته باشد تا حرکت و سیلان پیدا کند. از طرفی توربین بهعنوان مولد برق یا به چرخش درآورنده ژنراتور در واحدهای نیروگاهی نیز عمل میکند و همچنین در صنعت گاز و خطوط انتقال گاز وظیفه کنترل و افزایش فشار را برعهده دارد. به این شکل که توربین کمپرسوری را میچرخاند، گاز وارد کمپرسور میشود و با فشار بالاتر کمپرسور را ترک میکند. در خطوط انتقال نفت خام و فرآوردههایش چون بنزین و گازوییل نیز، توربین پمپها را بدین منظور میچرخاند. این سیالها با فشار پایین وارد پمپ میشوند و با فشار خیلی بالاتر پمپ را ترک میکنند و تا مسافتی حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر حرکت میکنند و به ایستگاه مشابه میرسند و این کار تکرار میشود تا هزاران کیلومتر را طی کنند. لذا توربینها در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و نیز نیروگاهی دارای حساسیت کلیدی و پایهای است.
شرکت شما چطور توانست اعتماد بازار را جلب کند؟ شما بنا به ویژگیهای کاریتان با بخشهای دولتی سروکار دارید که بهسختی محصول ایرانی را میپذیرند.
شرکت ما برای رسیدن به این نقطه مسیری پرفرازونشیب را پشت سر گذاشته است. در ابتدا بهعنوان تعمیر ماشینآلات توربینی در حوزه توربین بخار، توربین گاز و کمپرسورهای سانتریفیوژ کار خود را شروع کرد. این هم ساده نبود، چون همین تعمیرات هم در آن زمان در انحصار شرکتهای معدودی در سطح کشور و منطقه بود و کشور در این حوزه بهخصوص در حوزه نفت و گاز تحت فشار مضاعف بود. بنابراین از تعمیرات شروع کردیم و پس از عبور موفقیتآمیز از این مرحله به توانایی ساخت قطعات دست پیدا کردیم و بعد اقدام به ساخت روتورهای ناحیه داغ و سرد توربینهای گاز کردیم که از حساسیتهای فوقالعاده برخوردارند. پس هم به ساخت کامل و هم ارتقای ماشینهای دوار رسیدیم که حوزه بسیار ویژهای بود. امروز توربین گاز در این شرکت صددرصد ساخت داخل است، نه به صورت انتقال تکنولوژی از کشور خارجی، بلکه با دانش داخلی تولید و ارتقا یافته است. هر چند که پایه کارهای ما براساس نمونه توربین گاز خارجی بوده است، اما مهندسی، طراحی و ارتقا و توسعه توسط خود شرکت انجام شده و درنهایت به ساخت، مونتاژ، نصب و راهاندازی موفق آنها منجر شده است. مفتخر هستیم اعلام کنیم که در حال حاضر توربین ساخت شرکت ما، با دانش صددرصد داخلی در حد ظرفیتی ۴۵۰۰ اسب بخار، ۵ هزار ساعت کارکرد موفق را در مناطق نفتخیز جنوب پشت سر گذاشته است. ما با تمام استانداردهای بینالمللی آشنا هستیم و با شرکتهای خارجی از نزدیک آشناییم و کار میکنیم، اما در این مسیر وامدار هیچکدام از شرکتهای خارجی و تحت لیسانس آنها نیستیم. هر چند از دانش روز دنیا در کارمان تا به حال استفاده کردهایم و در آینده نیز خواهیم کرد.
کیفیت محصول شما در مقایسه با خارجیها چگونه است؟
معمولا این سوال از شرکتهای داخلی پرسیده میشود و در مقابل این شرکتها، پاسخهای تبلیغاتی میدهند. اما من بدون هیچ بزرگنمایی به شما میگویم که ما از هشت سال پیش که روتورهای ناحیه داغ و سرد را تحویل بهرهبردار دادهایم، تا اکنون بدون هیچ مشکلی کار کردهاند. به گواه بهرهبرداران آنچه ما تولید کردهایم، بهتر از محصولات کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان است و کتبی نیز اعلام شده است. تا به حال هیچگونه شکست و Failure گزارش نشده، درحالیکه در حوزه ساخت ماشینهای دوار، شکست یک امر طبیعی است. چون ماشین تحت دما، فشار و دورهای خیلی بالاست.
شما قبل از این چه کاری انجام میدادید؟ اصلا شرکت در سال ۸۰ چطور شکل گرفت؟
ما در زمان جنگ تحمیلی تجربیاتی ارزشمند برای ساخت قطعات و تجهیزات تخصصی پیدا کردیم. آن زمان در صنعت هوایی و ساخت ادوات حساس بودیم و با موتور هواپیما بهعنوان یک پیشرانش آشنایی کامل داشتیم. برای همین با فرایندهای طراحی و ساخت آشنا بودیم. سال ۸۰ صنایع نفت و گاز بهشدت در حال رشد و توسعه بود و کشور نیاز جدی داشت. این صنعت در نفت و گاز در انحصار واسطهها و فروشندگان لوازم یدکی بود. شرکتهای خارجی برای یک قطعه ساده عددهای بالایی را دریافت میکردند و تقریبا تمام شرکتهای داخلی وجهه بازرگانی و واسطهای داشتند. یک تعداد دلسوز در صنعت نفت و گاز بودند که علاقهمند بودند این محصولات در داخل تولید شوند، اما با توجه به حساسیت کار، سازندهها و صنعتگران جرئت انجام این کار و دانش کافی نداشتند. همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، در ابتدا ما با تعمیرات شروع کردیم. در همان تعمیرات هم به ما سخت میگرفتند. ولی خوشبختانه با اعتمادسازی و انجام پروژههای موفق پشت سر هم که مجموعه انجام داد، توانستیم کارمان را ادامه دهیم و ثبات بخشیم. درنتیجه ما اول قطعات ساده را برایشان تولید کردیم و بعد این قطعات ساده هزاران ساعت امتحان پس داد و پس از آن وارد ساخت تجهیزات پیچیدهتر شدیم. نکته اینجاست که ما این فرایند اعتمادسازی را بهعنوان اولین شرکت بخش خصوصی در این حوزه در سطح کشور انجام دادیم. بعد به وسیله کارمندان و مدیرانی که از ما جدا شدند، شرکتهای دیگری نیز در این حوزه تاسیس شد. درواقع اعتمادی که بهرهبرداران به ما کردند، بعدها به سایر شرکتهای کوچکتر نیز تسری پیدا کرد و کارشان در جلب اعتماد راحتتر شد. لذا اکنون شرکت توربین ماشین خاورمیانه در طول سال گذشته حدود ۷۶ هزار قطعه حساس ماشینهای دوار و در سال پیشترش ۹۶ هزار قطعه از ۱۸۰۰۰ نوع قطعه در همین صنعت را تولید کرده و تحویل داده که صددرصد کارهایش از طراحی گرفته تا ساخت و کنترل کیفی توسط مجموعه ما انجام شده است، بدون اینکه نقشهای یا مدارکی وجود داشته باشد. در این صنعت لازم است تک به تک قطعات تحت کنترل کیفی قرار بگیرند. کسانی که با کار ما آشنایی دارند، میفهمند که این عدد بسیار بالایی است. ما با ۸۰ پیمانکار جزء در سطح کشور کار میکنیم و آنها را ارتقا دادیم، سازماندهی کردیم و برای پاسخ به یک نیاز بزرگ جهتدهی کردیم و بهعنوان زنجیره تامین در کنار خودمان داریم.
وظیفه پیمانکاران در این میان چیست؟
مهندسی، تامین مواد، توسعه مهندسی و توسعه نقشههای ساخت و کنترلی و مونتاژی از ماست. بعد از اینکه حوزه R&D طی شد، محصول وارد نقشههای اجرایی میشود. پیمانکاران عمدتا نمیتوانند از ابتدا تا انتهای یک کار را بر عهده بگیرند و معمولا یک یا دو ایستگاه از هفت، هشت ایستگاه کار را انجام میدهند و ما موظف هستیم کار را از یک واحد بگیریم و به واحد دیگر بسپاریم تا کار را تکمیلتر کند و به محصول نهایی برسد. این مراحل برای هر قطعهای انجام میشود و لذا شما با یک ماتریس چندبعدی یا تانسور سروکار دارید. چون هم در مواد تنوع وجود دارد، هم در پیمانکاران و هم در تکنولوژیها و هم در زمان تحویل برای مونتاژ. لذا کنترل کردن ترکیب این تعداد پارامترها به شکلی که هیچ شکستی از نظر فنی و مهندسی گزارش نشود، علاوه بر بحثهای فناوری و علمی و تحقیق و توسعه، مهارت در بحثهای مدیریتی را نیز طلب میکند. بنابراین کار بسیار خاصی را در مجموعه انجام دادهایم که میتواند الگویی برای سایر بخشها و شرکتهای مشابه باشد.
شما پیش از تاسیس شرکت، شغل ثابت داشتید. نگران نبودید که هم موقعیت شغلیتان را از دست بدهید و هم کارتان به نتیجه مطلوب نرسد؟
البته که ما هم نگرانیهایی داشتیم. اصولا کارآفرینی نوآورانه و خلاقانه همیشه این تهدید را با خودش به همراه دارد. اما کسانی که به این کار اقدام میکنند، بیش از اینکه به تهدیدها فکر کنند و آنها را بهعنوان مانع در برابر خودشان فرض کنند، روی اطمینانی که به هدف و عملکرد خودشان دارند، متمرکز میشوند. ۸۰ درصد روی هدف، توانمندی و کاری که میخواهند انجام بدهند، فکر میکنند و ۲۰ درصد به اینکه اگر نشد، چه میشود. هر چقدر به نشدن کار فکر کنید، تهدید جدیتر خودنمایی میکند و از طرفی هر چقدر به این فکر کنید که من میتوانم کار را انجام دهم، امکان موفقیت بیشتر میشود و مسیر تعریفشدهتر خواهد بود. روزی که ما کار را شروع کردیم، سه، چهار نفر بودیم. یک سالن خالی را اجاره کردیم و نمیدانستیم که به ما کار میدهند یا نه. آن هم در حوزهای که بهرهبرداران خیلی حساس حضور دارند و میترسند از مقامات بازخواست شوند، چون اگر کار با مشکل روبهرو شود، نفت و درآمد کشور میخوابد و گاز قطع میشود و… ولی با تدبیری که در مجموعه داشتیم و اینکه گام به گام با موفقیت جلو رفتیم و اعتمادسازی کردیم، توانستیم به نقطه مطلوب برسیم. سه سال پس از تاسیس شرکت نیز وضعیتی را که امروز در آن هستیم، با اشراف، آگاهی و مطالعه به تصویب هیئت مدیره رساندیم. درحالیکه معمولا وقتی میخواهیم از برنامهریزی صحبت کنیم، همه میگویند معلوم نیست چه میشود و شرایط داخلی و بینالمللی چگونه است. درحالیکه موفقیت هر روز ما تصویری است که آن موقع ترسیم کرده بودیم و اتفاقی نبوده است. در حال حاضر هم جزو سه شرکت تولیدکننده توربین در کشور هستیم. اما دو شرکت معظم دیگر با انتقال تکنولوژی از خارج از کشور پا گرفتهاند.
سرمایه اولیه کارتان را از کجا آوردید؟
در همین ابتدا بگویم که ما تا به حال از هیچ بانک یا موسسهای اعتبار نگرفتهایم. توسعه شرکت را نیز با درآمدهای خودمان در طول این ۱۵ سال انجام دادیم. سرمایهای که ما کارمان را با آن شروع کردیم، در مقایسه با هزینههایی که داشتیم، تقریبا صفر بود، ولی چهار، پنج نفری که با هم کارمان را شروع کردیم، همه انسانهای انگیزهمند و علاقهمندی بودند. در سال ۱۳۸۰، ۳۰ میلیون تومان سرمایه شخصی کل سهامداران بود که توانستیم تهیه کنیم. البته خود کار و پروژهها و اعتمادی که به ما شد، محصول سوابقی بود که بنیانگذاران پیش از تاسیس داشتند و انگیزههایشان عملا سرمایه شرکت بود.
معمولا کسانی که یک شرکت دانشبنیان تاسیس میکنند، با چه چالشهایی مواجه میشوند که در شرکتهای تولیدی یا بازرگانی معمولی مطرح نیست؟
یک تعداد از مشکلات درونی هستند و یک تعداد هم بیرونی. درونی به این شکل است که در گام اول نباید به فکر سرمایه اولیه باشیم، یا انتظارات خاص از همدیگر یا اشخاص حامی داشته باشیم. یعنی اینکه نباید نداشتن سرمایه اولیه افراد را نگران کند. افراد باید اعتمادبهنفس ویژه و واقعگرایانه جهت اداره یک بنگاه اقتصادی داشته باشند. لازم است بدانند در این شرکتها اهداف به صورت تدریجی تحقق پیدا میکند. مثلا ما اگر میخواستیم از همان اول توربین گاز بسازیم یا ادعا کنیم، یقینا ایدهمان میخشکید و به مشکل میخوردیم. این فکر را داشتیم، ولی طرح نمیکردیم. اینگونه شرکتها باید خیلی منطقی و مرحله به مرحله استراتژی خود را داشته باشند و اهداف کوچک را برای رسیدن به اهداف بزرگ تعریف کنند و انجام دهند. پرشی در کار نیست و گام به گام باید جلو بروند. از طرفی مسئله شکلگیری و روحیات اعضای تیم مطرح است. نباید از افراد منفی و کسانی که باورشان از همان ابتدا ناقص است یا این است که این ایده به منزل نمیرسد و منتظر حمایت هستند یا به صورت نسیه و ناقص به تیم پیوستهاند، استفاده کرد. باید روی مسیر پیروزی و هدف متمرکز بود. بعد همه چیز به همت خودشان بستگی دارد. در بیرون سازمان هم قطعا چالشهایی وجود دارد. در جوامع جهان سوم با وجود اینکه شعارهای زیادی در جامعه در حمایت از ایدههای نو داده میشود، اتفاقا استقبال از ایدههای نو و حرکتهای تازه بهسختی انجام میگیرد و عمدتا افراد غیرمنطقی و ناکارآمد یا محافظهکار مسئول بررسی و حمایت از افراد موفق هستند. چون زمانی این اتفاق میافتد که همه با هم به اهمیت این مطلب استراتژیک پی برده باشند. اگر همه به این اهمیت پی نبرده باشند، حساسیت و اهمیتی برایشان ندارد و لذا محیطهایی که طرحها و ایدههای خلاقان و کارآفرینان مورد بررسی قرار میگیرند، باید از جامعه نخبه باشند. نه افراد بیاطلاع محافظهکار که به جای کمک کردن، مقابله با این گروه را عهدهدار شوند.
من متوجه نشدم که منظورتان از مهم بودن یک طرح چیست و نهادهای مسئول باید چه کاری انجام دهند؟
مثلا قضیه آلودگی هوا حالت عمومی پیدا کرده و همه روی آن حساس هستند. برای رفع آن یکسری کارهای عمومی انجام میشود که همه میدانند و یکسری کارهای خاص که این کارها بر عهده شرکتهای دانشبنیان است. بنابراین باید مراجع خاصی به این قضیه به صورت خاص توجه کنند. این محافل خاص وظیفه دارند که با این شرکتها نشست تخصصی بگذارند و ببینند اگر جایی عطشی برای انجام کاری به صورت پایهای و مسئولانه هست، به صورت منسجم جهتدهی و ساماندهی و حمایت کنند. ما نهایتا ۳۰، ۴۰ حوزه دانشبنیان در کشور داریم که برایمان اهمیت بالایی دارد. برای هر کدام باید کمیته ویژهای از جنس خاصی از آدمها شکل بگیرد. این کمیتهها میتوانند از گروههای اقتصادی و غیراقتصادی یا موسسات تحقیقاتی کمک بگیرند و وقتی به این نتیجه رسیدند که اینها میتوانند کار را انجام دهند و به سرانجام برسانند و انگیزه لازم را دارند، بهشان توجه ویژه و حمایت خاص کنند. با وجود اینکه ما در کشور روی حوزه دانشبنیان مانور میدهیم و تبلیغات میکنیم، هنوز این اتفاق به صورت عملیاتی نیفتاده است. همانطور که میدانید، کشور ما منابع مالی و منابع انسانی محدود دارد؛ کسانی که کارشان را باور دارند و میتوانند پای کار بایستند. بنابراین نهادهای مسئول برای آنکه اینها به هدفشان برسند، باید مستقیما ارتباط ایجاد و پیگیری کنند و مسیر را برای انجام کار برای آنها هموار کنند، چون یک کشور عملا سرمایهای جز نخبگان خود ندارد. مثلا ما بهعنوان شرکتی که در این تعداد قطعه مهم و حساس و استراتژیک تحویل دادهایم، هنوز آزمایشگاه مجهز و ماشینآلات ویژه انجام کار را کامل نداریم. واقعا با چنگ و دندان مسیر را طی میکنیم و امیدواریم لااقل باوری را در نهادهای مسئول ایجاد کنیم تا کسانی که بعد از ما میآیند، بهتر و بیشتر درک شوند و از آنها پشتیبانی کامل شود. خلاصه اینکه برای توسعه پایدار ملت ما، کشور ما و اقتصاد راهی به جز باور و تکیه بر نخبگان خود ندارد.
چند نفر در این شرکت فعالیت میکنند؟
در این مجموعه حدود ۲۰۰ نفر فعال هستند که عمدتا از نخبگان دانشگاه و صنعتاند. از این تعداد هم بالای ۸۰ درصد مدارک لیسانس، فوقلیسانس و دکترا دارند.
شما در صحبتهایتان بارها به نیروی انسانی باانگیزه اشاره کردید. متاسفانه افرادی که دانش و انگیزه بالایی دارند، جذب کشورهای پیشرفته میشوند. چطور این افراد را در مجموعه نگه میدارید؟
ببینید، اینکه تعداد کسانی که از کشور خارج میشوند ، سبب میشود تا نهادهای مسئول، وظیفه بیشتر و احساس مسئولیت عمیقتر داشته باشند. برای پیشگیری از این واقعه لازم است محیطهای مناسبی را در بخشهای خصوصی ایجاد کنیم. در بخش دولتی کارهایی انجام شده، اما این افراد دارای ویژگیهای خاصی هستند که برایشان کار در محیطهای دولتی مطلوب نیست. مثلا اکثرا دوست ندارند محدودیت در زمان کاری و ارتباطات بینالمللی داشته باشند، دلشان میخواهد در هزینهها دستشان بازتر باشد و مسئولان پاسخگو باشند و این احساس را نداشته باشند که در جایگاه واقعی خودشان نیستند، یا از مدیر خود بیشتر میدانند و فهم بهتر و جامعتری دارند. شرکتهای خصوصی این ویژگیها را دارند. معمولا کسی که باسابقهتر، مقبولتر و کاراتر و موثرتر است، مدیرشان است، حداقل مانعی در سر راه خود نمیبینند و محدودیتهای ویژهای برای کارشان ایجاد نمیکنند. ما واقعا در این شرکت حقوقهای خیلی بالایی پرداخت نمیکنیم، بلکه محیط مناسبی ایجاد کردیم که باب طبع این افراد است. از نظر مالی حتی شرکتهای دولتی رقیب سرسخت ما هستند. افرادی که جذب شرکتهای دولتی میشوند، معمولا خیلی دوام نمیآورند، زیرا جز مواردی که اشاره کردم، این افراد مسئولیت جزئی را در یک فرایند کلی به عهده میگیرند و درگیر از A تا Z محصول نیستند. بنابراین خودشان را در کل کار سهیم و موثر نمیدانند و از کارایی میافتند. درحالیکه در شرکتهایی با اندازه متوسط مثل ما اینطور نیست و در همه مراحل درگیر هستند و در زمان اجرای پروژه شور و نشاط دارند. وقتی به الگوهایی مثل دره سیلیکون نگاه کنید، تشابه آنها را با ما میبینید. فقط مکانیسم مناسب رشد در آنها قویتر و انسجامیافتهتر است. نهادهای حکومتی وظیفه بسیار ویژهای بر عهده دارند. لازم است به جای حرکتهای آماری و خوشحالکننده که همه به آن مبتلا هستیم، به کیفیت و نتیجه آتی آنها دقت کنیم. ما امروز حاضریم بهعنوان یک شرکت دانشبنیان، ۱۰، ۲۰ شرکت دانشبنیان کوچکتر را با منابع مالی خود تحت حمایت بگیریم و مسائل و رشد آنها را حلوفصل کنیم. به این شکل کارهایی را که از نهادهای دولتی وقت میگیرد، انجام میدهیم تا آنها برای کارهای مهمتر و اساسیتر در این حوزه وقت بگذارند. مسئولان واقعا صادقانه دارند در این حوزه در نهادهای مربوط زحمت میکشند، ولی متاسفانه کارا نیست. باید به شرکتهای دانشبنیان خیلی نزدیکتر باشند. سرمایه ملی ما این شرکتهای دانشبنیان و نیروی انسانی و فکر و اندیشه جوانان است. وقتی به نتیجه رسیدند که این شرکتها میتوانند برای کشور ارزش افزوده یا هویت ایجاد کنند، باید به آنها توجه ویژه کرده و حمایت کنند.
شما از ارزش افزوده صحبت کردید. میتوانید با مثالی به ارزش افزودهای که شرکت شما ایجاد کرده، اشاره کنید؟
ببینید، بهعنوان مثال در یک مورد عرض کنم، ما فقط از یک محصول بیش از ۱۵۰ ست تحویل بهرهبرداران دادهایم. قیمت خارجی آن ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان است و قیمت ما ۴۰۰ میلیون تومان. ببینید، در دو، سه سال گذشته فقط در یک آیتم چقدر به نفع بهرهبردار صرفهجویی ارزی شده است. بهعلاوه موقع خرید از خارجیها همان ابتدای کار باید صددرصد پول پرداخت شود، ولی ما ۲۵ درصد پیشپرداخت میگیریم و حدود دو سال بعد از سفارشگیری و تحویل محصول، تسویهحساب میکنیم. با این تفاسیر، در کشور باید نهادهای حمایتی از شرکتهای دانشبنیانی مانند مجموعه ما حمایت کنند تا بتوانیم آزمایشگاهمان را تجهیز کنیم. محصولی که ما ارائه میدهیم، ۴۰، ۵۰ درصد قیمت محصول خارجی است. از طرفی گردش مالی که در کشور و در سطح صنعتگران ایجاد میکند، دو، سه برابر فروش یا خرید کالا از خارج است. زنجیره بزرگی از پیمانکاران و نیروی انسانی درگیر پروژه میشوند. ما برای لوازم و هزینههای جاری شرکت کمک نمیخواهیم، بلکه برای مسائل و تجهیزات آزمایشگاهی و توسعهای نیاز به کمک داریم و این کمک باید با دستودلبازی انجام شود. نه فقط برای ما، بلکه برای تمام شرکتهایی که شرایط مشابه دارند. و این وظیفه نهادهای محترم است که برای این منظور شکل گرفتهاند و ماموریت دارند.
منبع: بنیاد ملی نخبگان
اخبار مرتبط :
شرکت های دانش بنیان تسهیلات گمرک
معافیت مالیاتی شرکت های دانش بنیان
تسهیلات گمرکی شرکت های دانش بنیان
قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان
فن بازار محصولات دانش بنیان حوزه سلامت
محصولات دانش بنیان کریدور خدمات صادرات محصولات دانش بنیان
تسهیلات طرح شرکت های دانش بنیان فناور برای انتقال فناوری از خارج از کشور
محدودیت فاصله از شهرهای بزرگ برای شرکت های دانش بنیان وجود ندارد
لینک های ویژه مرتبط با دانش بنیان
رایتمن آزمون دکتری کنکور کارشناسی ارشد آزاد 95 96 جذب هیات علمی نتایج آزمون منابع کنکور دکتری کارشناسی ارشد فراخوان جذب هیات علمی دانشگاه آزاد پی اچ دی کنفرانس همایش فرصت مطالعاتی بورسیه اپلای ادامه تحصیل مقاله پایان نامه

