تجربه شکست بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی هر کارآفرین است
اگر یک روی سکه کارآفرینی موفقیت باشد، روی دیگر آن شکست نیست. تجربه ناکامی و زمین خوردن پیشبرنده کارآفرینان در مسیرشان است.
وقتی قرار بر مرور زندگی و روند موفقیت کسب و کارها و برندهای تجاری بزرگ در دنیا باشد، تجربههای شکست پابهپای لحظههای خوش موفقیت حرفی برای گفتن دارند؛ تجربیاتی که بیشک نامهای بزرگ و شرکتهای معروف جهان بخشی از منحصر به فرد بودنشان را مدیون آنها هستند و حذف شکستها از روند کارآفرینی، یعنی داستان سرنوشت یک برند، چیزی در ماجرای خود کم دارد. یکی از کارآفرینانی که امروز برند او در ردههای نخست میان برندهای معروف بریتانیایی قرار دارد، ریچارد برانسون است؛ کارآفرینی که شرکت « ویرجین » (لینک) او امروز بیش از ۴۰۰ شرکت زیرمجموعه دارد. بنیانگذار ۶۵ ساله این برند جهانی باور دارد که تجربه شکست بخشی اجتنابناپذیر از زندگی هر کارآفرینی است و مهم روند کنار آمدن با شکست و هضم کردن آن در دل موفقیت است.
برانسون که گروه ویرجین (لینک) او در عرصههای متنوعی – از شرکت هواپیمایی گرفته تا ایستگاههای رادیو و تلویزیون و شرکت خدمات گردشگری – مشغول به فعالیت هستند، به کارآفرینان جوان توصیه میکند: «توانایی کنار آمدن با شکستها و پیدا کردن راهی برای بیرون آمدن از موقعیتهای بحرانی در کسب و کار همواره سختتر از مواجه شدن با خود شکست است. اما کسی که ادعای کارآفرینی دارد، نهتنها نباید از شکست بهراسد که باید راهی برای بیرون آمدن از گردابی که دچارش شده است، پیدا کند.»
اخراج از مدرسه؛ سکوی پرتاب به سوی موفقیت
ریچارد برانسون همچون بسیاری از کارآفرینان خلاقی دیگری که میشناسیم، در کارنامهاش تجربه اخراج از مدرسه را ثبت کرده است؛ اخراجی که هر چند اولین تجربه شکست او در نوجوانی به شمار میرفت، امروز خودش از آن به عنوان سکوی پرتابش به سوی کسب و کار یاد میکند. او نه فقط در درس ریاضی ضعیف بود که از بیماری خوانشپریشی رنج میبرد و ناتوانیاش در کنار آمدن با درس و مدرسه او را در شانزده سالگی از ادامه تحصیل بازداشت. برانسون بعد از اخراج از مدرسه تصمیم گرفت با کمک یکی از دوستانش مجلهای به نام «دانشآموز» راه بیندازد و این اولین تجربه ایدهپردازی او در روزهای نوجوانی بود.
چهارمین مرد ثروتمند بریتانیایی درباره اولین تجربه ناکامیاش در زندگی مینویسد: «یکی از باارزشترین شکستهای زندگی من در آغاز جوانی رخ داد؛ زمانی که نتوانستم هیچکدام از انتشاراتیهای انگلیسی را به خرید امتیاز مجله دانشآموز ترغیب کنم. من دنبال ایدههایی برای ملموس کردن فضای کسب و کار برای دانشآموزان بودم و میخواستم محتوایی تولید کنم که بین فضای تحصیل در مدارس و کار که شکاف بزرگی میانشان افتاده بود، ارتباط برقرار کند. اما انتشاراتیها از من میخواستند آن چیزی را بنویسم که خوراک سیستم آموزشی باشد و خوب بفروشد. نه من توانستم آنها را قانع کنم و نه آنها مرا. سرانجام دانشآموز تعطیل شد و رویایی که برای کمک به بچهمدرسههای در حاشیه ماندهای مثل خودم داشتم، نقش بر آب شد. هر چند آن زمان گمان نمیکردم روزی صاحب گروه قدرتمندی چون ویرجین شوم، اما همان موقع بود که یاد گرفتم برای رویایم بجنگم و زیر بار حرفی که برخلاف باورم است، نروم.»
رسواییهای یک برند تازهکار
اما در کنار تجربه ناکامی ایام جوانی، برانسون بعد از راهاندازی شرکت ویرجین در دهه ۸۰ میلادی هم بارها تلخی شکست را چشید. او که قصد داشت شرکتش را بهسرعت گسترش دهد و در عرصههای مختلف تولید و خدمات در اروپا حرفی برای گفتن داشته باشد، بارها سرمایههای کلانی را از دست داد و حتی به خاطر مشکلات محتواییِ شرکت ضبط ویرجین تا آستانه درهای زندان پیش رفت. در اواسط دهه ۹۰ برانسون تصمیم به راهاندازی کانالهای رادیو و تلویزیونی گروه تجاریاش گرفت، اما در کمتر از یک سال مشکلات محتوای نامناسب به شکایت بریتانیاییها از شبکه منجر شد و در کنار آن، اداره مالیات هم خبر از فرار مالیاتی این شرکت داد؛ اتهامی که هنوز برانسون آن را رد میکند. همزمانی این دو مساله رسوایی بزرگی برای شرکت به همراه داشت.
برانسون که در آن زمان خود را در لبه پرتگاه میدید و بخش زیادی از اعتبار برند تجاریاش از بین رفته بود، درباره آن روزهای سخت میگوید: «برندها که به خودی خود بزرگ نمیشوند. همواره باید از این نامهای بزرگ مراقبت کرد و من در حق ویرجین کملطفی کرده بودم. غرامت ۶۰ هزار یورویی که در دهه ۹۰ پرداختیم، تنها ضرری نبود که شرکت متحمل شد. نام ما در بازار خدشهدار شده بود و این میتوانست غیرقابل جبرانترین شکست برای ما باشد.»
تجربه کار در میادین تجارت
اما ریچارد برانسون اجازه نداد کسب و کاری که آرزوی جهانی کردنش را داشت، زمین بخورد. او تصمیم گرفت باز هم به گسترش فعالیتهای ویرجین پر و بال بدهد. هر چند شکستهای او در عالم تجارت و تبلیغات کم نبود. از جمله اینکه وقتی تصمیم گرفت برند ویرجینکولا را بسازد، خودش برای تبلیغات شرکت تازهاش سوار بر تانکی در میدان تایمز نیویورک ظاهر شد و در حالی که قوطیهای کوکا را زیر تانکش له میکرد، به مردم لبخند زد. این کار نهتنها به مذاق مشتریانش خوش نیامد بلکه انتقاد رسانهها هم از او باعث شد ویرجینکولا به رقیبی جدی برای کوکاکولا تبدیل نشود.
برانسون که این روزها یکی از باتجربهترین کارآفرینان جهان شناخته میشود، میگوید: «من همواره دوست داشتم کار در زمینههای متنوع را – حتی آنهایی که از همان اول ممکن بود دچار شکست شوند – امتحان کنم. تجربه دنیاهای جدید بخشی از روحیه کسب و کارهای جدی است. اما من همیشه به برندم آنقدر اطمینان دارم که میدانم هر لحظه میتواند پا به میدان جدیدی در تجارت بگذارد. اولین کسی یا چیزی که به برندتان هویت میدهد، خود شما هستید و باورتان به کاری که میکنید. من باور دارم که باید آنقدر زمین خورد تا ضدضربه شد.»
منبع: بنیاد ملی نخبگان
اخبار مرتبط :
بیزینس پلن طرح تجاری استارت آپ قلب تپنده
خلاق باهوش سخت کوش چه تفاوت هایی با هم دارند
عوامل جذب سرمایه گذاران کهنه کار به سوی استارت آپ شما
کسب و کار نوپا به سوی کسب و کار در حال توسعه Startup to Scale up
مدیریت کسب و کار مهارت کارآفرینان
ارمنستان بدون ویزا – لغو روادید میان ایران و ارمنستان
هلند فرهنگ زبان کسب و کار محیط کار
لندن قطب شماره یک کسب و کار دنیا
رایتمن آزمون دکتری کنکور کارشناسی ارشد آزاد 95 96 جذب هیات علمی نتایج آزمون منابع کنکور دکتری کارشناسی ارشد فراخوان جذب هیات علمی دانشگاه آزاد پی اچ دی کنفرانس همایش فرصت مطالعاتی بورسیه اپلای ادامه تحصیل مقاله پایان نامه

