۲:۳۸ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۴
rightman.ir
گرنت های تحصیلی داخل و خارج از کشور
خانه » گوناگون » سامانه های مهاربان شریف – مدیریت هدایت و ابزار دقیق ایران

Rightman.ir

سامانه های مهاربان شریف – مدیریت هدایت و ابزار دقیق ایران

سامانه های مهاربان شریف – مدیریت هدایت و ابزار دقیق ایران

اصل ماجرا جمع شدن عده‌ای متخصص از جمع فارغ‌التحصیلان و اعضای هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف است که هدف بزرگشان این است که پروژه‌هایی در ابعاد بین‌المللی داشته باشند.

« سامانه های مهاربان شریف » فعالیت خود را در قالب هسته پژوهشی کنترل چند متغیره و صنعتی دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف آغاز کرده است. فعالیت‌های صنعتی این دفتر با محوریت پروژه تعویض سیستم کنترل توربین گازی میتسوبیشی واقع در نیروگاه گازی شهر‌ری آغاز شد. سامانه‌های مهاربان شریف هم‌اکنون در زمینه‌های مختلف طراحی و ساخت سیستم کنترل، ارزیابی کارایی و بهینه‌سازی سیستم کنترل، ابزاردقیق، اتوماسیون صنعتی، آموزش و مشاوره فنی کنترل فعالیت می‌کند.

این‌ها توضیحاتی است که با چند کلیک در فضای مجازی و ورود به وب‌سایت دفتر سامانه‌های مهاربان به آن می‌رسید، اما اصل ماجرا جمع شدن عده‌ای متخصص از جمع فارغ‌التحصیلان و اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف است که در مدت کوتاهی که از حضورشان در صنعت می‌گذرد، تحول زیادی در زمینه مهندسی کنترل به وجود آورده‌اند و هدف بزرگشان این است که خیلی زود به جایگاهی دست پیدا کنند که با نمایندگانی از بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیا پای میز مذاکره بنشینند و پروژه‌هایی در ابعاد بین‌المللی داشته باشند. در مهاربان افق دید نه یک شهر یا یک کشور بلکه یک منطقه، قاره و دنیاست. در ادامه مهندس مصطفی اسلامی ‌و خانم الهه کلانتری، دو نفر از اعضای اصلی این شرکت، از موفقیت‌ها و دغدغه‌هایی می‌گویند که کار در فضای استارت‌آپ برایشان دارد.

چرا مهاربان؟

اسلامی: «مهاربان» یعنی مدیریت، هدایت و ابزار دقیق ایران و واژه مهار معادل کلمه انگلیسی کنترل است. کنترل یعنی شما بتوانید از یک پروسه، یک فرایند یا یک چرخه، آن‌طور که خودتان می‌خواهید، خروجی بگیرید. برای مثال وقتی شما فرمان ماشین را می‌چرخانید، ماشین به سمت راست می‌رود، یعنی شما اتومبیل را به این واسطه مهار یا کنترل می‌کنید. ما به این سیستم، سیستم کنترلی می‌گوییم، یعنی سیستم‌هایی که ناظر بالایی دارند و پس از دریافت فرمان شما، فرمان دیگری را برای سیستم صادر می‌کنند تا آن را کنترل نمایند. به عبارت ساده‌تر همیشه یک ناظر بالادستی در هر سیستمی ‌وجود دارد که فرامینی را که شما می‌دهید، تقسیم می‌کند. مثلا شما به خودرو فرمان می‌دهید به سمت راست برود، اما مشخص نمی‌کنید با چه زاویه‌ای برود یا با چه شتابی. خود سیستم بر‌اساس یک‌سری فاکتورهای از پیش تعیین‌شده این‌ها را انتخاب می‌کند و این می‌شود همان سیستم کنترلی که همه جا کاربرد دارد؛ در خودروها که هر روز با آن سر و کار داریم، روشنایی لامپ، تنظیم ارتفاع صندلی، دوربین‌های عکاسی و… همگی دارای سیستم کنترلی هستند. امروزه استفاده از سیستم‌های کنترلی خیلی فراگیر شده، اما متاسفانه ما در ایران، چه از لحاظ دانش، تجربه و تعداد اساتیدی که در این زمنیه تدریس می‌کنند و چه از نظر نیروهای متخصص و شرکت‌هایی که در این زمینه فعال هستند و خیلی مسائل دیگر، ضعف داریم. دانش کنترل از زمان جنگ جهانی دوم شروع شد؛ وقتی که می‌خواستند هواپیماها را به شکل بهتری کنترل بکنند و از آن موقع بود که علم کنترل پیشرفت کرد و در صحنه نظامی ‌کاربرد پیدا کرد. به همین خاطر این رشته مثل علوم دیگر از جمله کامپیوتر عمر خیلی کوتاهی دارد. البته حرف درباره رشته کنترل زیاد است. خیلی جاها این علم زیر سلطه محصولات نظامی ‌است و خیلی از کشورها در سیاست‌گذاری‌هایشان در زمینه کنترل، تمرکز را روی مسائل نظامی‌گذاشته‌اند، اما مهاربان تا امروز مسیر دیگری را دنبال کرده و تنها روی سیستم‌های صنعتی غیر‌نظامی ‌هدف‌گذاری کرده است.

 قبل از این‌که بخواهیم به مهاربان و فعالیتی که در حال حاضر انجام می‌‌دهد، برسیم، می‌خواهم بدانم شما در چه رشته‌ای تحصیل کرده بودید و چطور به این علم علاقه‌مند شدید و سر از مهاربان در‌آوردید؟

اسلامی: این مسئله به زمانی برمی‌گردد که ما می‌خواستیم انتخاب رشته کنیم و به دلیل جاذبه‌هایی که این رشته از نظر علمی، عملی، کاربردی و آکادمیک داشت، آن را انتخاب کردیم. تقریبا بیشتر بچه‌های تیم ما در رشته مهندسی برق شاخه کنترل تحصیل کرده‌اند و آقای دکتر نوبختی (هیئت علمی ‌دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف، گرایش کنترل)، نقطه اشتراک تمامی ‌افراد شاغل در مهاربان هستند. ایشان با توجه به توانایی و تجربه بالایی که در زمینه سیستم‌های کنترل صنعتی در خارج از ایران داشتند، وقتی سال ۸۹ بعد از مدت‌ها به ایران برگشتند، از همان ابتدا الگو و یک نقطه اتکا بسیار محکم برای همگی خصوصا بنده و جناب آقای مهندس فیروز بهرامی ‌به عنوان موسسین مهاربان بوده‌اند. در ادامه راه نیز ایشان با راهنمایی‌های کم‌نظیر در تمام ‌عرصه‌های کاری و همچنین نظارت قوی، مهاربان را به این نقطه رساندند. البته در مورد اعضای دیگری که از گرایش کنترل نبودند هم، سرکار خانم کلانتری حضور دارند و توضیحات لازم را ارائه می‌دهند.

کلانتری: گرایش من در مقطع کارشناسی، الکترونیک و در مقطع کارشناسی ارشد، دیجیتال بوده است، اما علت علاقه من به حوزه کنترل، نیاز فعلی صنعت ما به آن است و البته مکمل بودن گرایش‌های رشته مهندسی برق در کنار یکدیگر برای اجرای پروژه‌های صنعتی و فکر می‌کنم در گرایش به این حوزه نحوه تدریس اساتیدمان خیلی موثر بوده است.

چطور؟

کلانتری: ببینید وقتی شما یک علمی ‌را به صورت کاربردی می‌بینید و به صورت کاربردی برایتان تدریس می‌شود، به آن علاقه‌مند می‌شوید. بعضی اساتید به نوعی درس می‌دهند که به نظر شما آن درس تئوری محض می‌آید و برایتان قابل لمس نیست، ولی وقتی با اساتیدی دروسی را  می‌گذرانید که به شما نشان می‌دهند چقدر از آن مفاهیم را در طول روز و از نزدیک استفاده می‌کنید و می‌بینید که در این فضا چه ایده‌های خوبی می‌توانید داشته باشید تا آن را کاربردپذیرتر کنید، قطعا موضوع برایتان جذاب می‌شود. همه بچه‌های تیم ما هم به این شکل به گرایش کنترل علاقه‌مند شدند و تصمیم گرفتند در این زمینه کسب و کاری راه بیندازند.

اسلامی: همان‌طور که خانم کلانتری به‌جا اشاره کردند، شاید دلیل اصلی علاقه خیلی از بچه‌هایی که امروز در مهاربان هستند به شاخه کنترل، شخص دکتر نوبختی باشد. ایشان ایران زندگی نمی‌کردند و تمام مقاطع تحصیلی‌شان را خارج از ایران در دانشگاه‌های عالی گذرانده‌اند. نزدیک به ده سال است که به کشور برگشته‌اند و یک سری اهداف در زمینه گرایش کنترل داشتند و این اهداف را با بچه‌هایی که الان در دفتر مهاربان مشغول به کار هستند، در میان گذاشتند. در واقع الان بحث ما فقط کنترل نیست، بلکه بیشتر یک مسئله ملی است. ما پنج، شش سال است که در این زمینه در حال فعالیت هستیم و در این سال‌ها با نقطه ضعف‌های زیادی در صنعت مواجه شدیم، چه از نظر اداری و چه از نظر فنی. بعضی وقت‌ها دلمان می‌سوزد چرا کسی نیست که این خلاءها را پر کند. این نکته را هم اشاره کنم که علم کنترل جذابیت زیادی برای دانشجویانی دارد که در رشته برق تحصیل می‌کنند. در خارج از ایران کنترل یک علم بین‌رشته‌ای است و دپارتمان خاصی ندارد و در رشته‌هایی مثل هوافضا، کامپیوتر، مکانیک، برق و… بخشی مجزایی به اسم کنترل وجود ندارد، اما در ایران، کنترل در دانشکده‌های مختلف توزیع شده است. همین که این رشته در ایران جدا شده، باعث شده برای کسانی که در رشته برق تحصیل و کار می‌کنند، خیلی ملموس شود. هر مهندس کنترلی قطعا یک علاقه اولیه داشته و وقتی وارد صنعت می‌شود، پروژه‌ای که می‌‌گیرد خیلی برایش جذاب می‌شود. در دفتر ما هم این شرایط وجود دارد و باعث شده همه اعضای تیم خیلی با علاقه کار کنند.

وارد شدن به فضای استارت‌آپ یک‌جور ریسک است. در واقع شما باید زمان و انرژی زیادی برای کاری بگذارید که شاید انتهای آن خیلی روشن نیست. ممکن است بگیرد و ممکن است اصلا به سرانجام نرسد. این خیلی ترسناک نیست؟ این‌که شاید در ماه‌های اول پول زیادی هم در بین نباشد. چطور به کار در فضای استارت‌آپ علاقه‌مند شدید؟

اسلامی: همه استارت‌آپ‌ها حول یک محور یا ایده اصلی می‌چرخند و شما احتمالا این ایده را جای دیگر پیدا نکرده‌اید. پس اگر واقعا پای ایده‌ای در میان باشد که یک شرکت بزرگ قبلا روی آن کار سرمایه‌گذاری نکرده باشد، خب چرا که نه؟! در زمینه کاری ما، شرکت‌های خیلی بزرگی در داخل کشور وجود دارند، شرکت‌هایی که نیمه‌دولتی و نیمه‌خصوصی هستند و همین بحثی که شما اشاره کردید مطرح است. طبیعی است که راحت هم درآمدشان را کسب می‌کنند، اما مثلا ما همین الان درگیر پروژه‌ای هستیم که یکی از پردرآمدترین شرکت‌های مشاوره ایران، مشاورش بوده و پیمانکار نتوانسته آن پروژه را درست انجام دهد. حالا متاسفانه شرکت مشاور قابلیت کنترل کردن صحت کار پیمانکار را ندارد. با این‌که اینرسی بالایی هم دارد، نیروی انسانی زیاد و… شاید بپرسید چطور چنین اتفاقی می‌افتد؟ علتش ایدئولوژی و اهدافی است که آن سازمان دارد. در واقع ایدئولوژی آن سازمان به این سمت و سو نیست که بخواهد یک چیز خیلی ساده را در خود گسترش بدهد. آن‌ها به چیزهای کلی فکر می‌کنند و معمولا سیاست‌گذاری‌هایشان در سطح کلان است. بنابراین این جور خلاءها را فقط شرکت‌هایی مثل ما می‌توانند پر کنند. این سیستم در خارج از ایران، مثلا در امریکا و انگلیس، قبلا تست شده و خیلی هم خوب جواب داده و شرکت‌های موفقی هم در این زمینه مشغول فعالیت هستند، اما در مورد این‌که چرا من شخصا فضای استارت‌آپ را انتخاب کردم، باید بگویم که کار به صورت پروژه‌ای شروع شد. یعنی اول اتفاقی افتاد و ما پروژه‌ای را گرفتیم و به سرانجام رساندیم و بعد دیدیم که چقدر کار در این فضا جذاب است. بعد پشت سر هم، پروژه‌های دیگر از راه رسیدند و بنابراین برای من هیجان و تمایل به کار کردن در شرکت‌های این شکلی روز به روز بیشتر شد. نمی‌توانم دقیق بگویم چرا این کار را انتخاب کردم، چون یک اتفاق بود و شما اهداف ملی را که کنار آن اتفاق می‌گذارید، نیروی محرکه‌تان بیشتر می‌شود.

به آن اهداف ملی هم می‌رسیم، اما سوالم این است که چطور یک فارغ‌التحصیل مهندسی برق از دانشگاه شریف که شاید این امکان را خیلی راحت در اختیار داشته باشد که در بهترین شرکت‌های داخلی مشغول شود، تصمیم می‌گیرد وارد فضای استارت‌آپ شود؟ به‌خصوص شما که خانم هم هستید، چون به نظر می‌رسد فضای استارت‌آپ خیلی مورد استقبال خانم‌ها نبوده است. 

کلانتری: دلیل این‌که من این‌جا را انتخاب کردم و دوست داشتم بمانم، این است که رویکرد مهاربان، رویکردی کاملا حرفه‌ای است. نمی‌دانم شما چقدر با شرکت‌هایی که الان در ایران در این زمینه فعال هستند، آشنایی دارید، اما مسئله این است که در خیلی از این شرکت‌ها ظاهرا رویکرد فنی وجود دارد، ولی به‌ندرت پروژه به صورت تخصصی و علمی ‌انجام می‌شود. یعنی شما همیشه و هر روز مجبورید یک سری کارهای مشخص را بدون هیچ‌گونه خلاقیت و نوآوری انجام بدهید و هیچ‌وقت نباید وارد بحث تغییر استراتژی آن مجموعه شوید. البته یکی، دو نمونه از ارگان‌های خصوصی در ذهن سراغ دارم، ولی حتی در آن شرکت‌ها هم شما به دلیل استراتژی آن مجموعه نمی‌توانید ایده‌های خاص و خلاقتان را مطرح کنید.

خیلی خلاقانه.

کلانتری: بله، در واقع شما نمی‌توانید به صورت ناگهانی مسیر یک شرکت را عوض کنید. به این علت که اولین موردی که آن سازمان از شما می‌خواهد، توجیه مالی طرح است. شما باید برایش دلایل محکمی ‌بیاورید که چرا باید چنین ریسکی بکنند و رویکرد شرکت را به خاطر ایده شما تغییر بدهند. من با بعضی از این شرکت‌ها همکاری داشته‌ام، اما از یک طرف قدرت ریسک‌پذیری‌شان بسیار پایین است و از طرف دیگر درگیر کارهای تکراری و غیرتخصصی هستند. ولی خوبی کارهایی از این دست این است که مهاربان می‌خواهد رشد کند و برای خودش به دنبال فرصتی جدید در بازار می‌گردد. بنابراین دنبال این است که ارزش جدیدی را به صورت کاملا تخصصی خلق کند و از قضا به علت زیر مجموعه بودن ما به عنوان بخشی از دانشگاه صنعتی شریف مطمئن هستیم کلیه فعالیت‌ها بر مبنای اصول مهندسی و با رویکرد خلاقانه اجرا می‌شوند، نه این‌که فقط پروژه را سریع‌تر تمام کنیم و به منافع مالی برسیم. ما در مهاربان در اکثر مواقع در آغاز یک پروژه، درآمد و منافع مالی را به عنوان هدف اصلی پروژه نمی‌بینیم. بلکه فقط به این فکر می‌کنیم که پروژه به بهترین شکل ممکن انجام شود و کاری که انجام می‌دهیم، بهترین باشد.

نمی‌دانم شما چقدر با دوستانی که در این مرکز کار می‌کنند، آشنایی دارید، اما وضعیتی که این‌جا وجود دارد این است که دوستان و همکاران بیش از انتظار وقت می‌گذارند تا پروژه‌ها به بهترین شکل ممکن انجام شوند. به جرئت می‌توانم بگویم خروجی پروژه‌های ما تا الان بیش از حد انتظار بوده است. کافی است شما سرفصل پروژه‌های ما را ببینید و خروجی و دستاورد آن‌ها را مقایسه کنید. گاهی دستاوردهای یک پروژه، فرصت‌هایی را برای ما خلق کرده است که در ابتدا تصوری از آن نداشتیم و تخصص و تعهد ما فرصت‌های مطلوب‌تری را پیش رویمان قرار داده است. علتش هم این است که همکاران واقعا با علاقه کار می‌کنند و کاملا بر این هدف متمرکز هستند که خروجی پروژه‌ها باید تخصصی و به معنای واقعی کلمه «حرفه‌ای» باشد.

مهاربان تا الان باید از حالت استارت‌آپ خارج شده باشد، درست است؟

کلانتری: بله در حال حاضر دفتر دانش‌بنیان است.

من با افراد زیادی صحبت کردم که در فضای استارت‌آپ فعالیت می‌کردند و می‌گفتند یکی از چالش‌های مهمشان دوره‌ای بوده که قرار بوده کار در قالب یک شرکت ادامه پیدا کند و در واقع تغییر حالت بدهد. شما هم موافق هستید؟

کلانتری: من از زمانی به تیم اضافه شدم که مهاربان تبدیل به دفتر شده بود. بنابراین فکر می‌کنم آقای اسلامی ‌بهتر بتوانند پاسخ شما را بدهند.

اسلامی: نمی‌دانم منظورتان تغییر اسمی ‌است یا تغییر ماهیت، چون ما هنوز هم به نوعی استارت‌آپ هستیم و موقعی از این حالت خارج می‌شویم که از دانشگاه بیرون برویم. البته فعلا چنین قصدی نداریم چون یک‌سری تعهدها به دانشگاه داریم. بنابراین اصلا این اتفاق برای ما نیفتاده که بدانیم چالش‌برانگیز هست یا نه. اساسا من فکر می‌کنم مدیریت استارت‌آپ‌هایی که به دانشگاه متصل هستند، تا اندازه‌ای با استارت‌آپ‌هایی که بیرون هستند، متفاوت است. ما فعلا در شرایط خروج از دانشگاه نیستیم.

 نیستید و نمی‌خواهید از دانشگاه خارج شوید. 

اسلامی: دقیقا. هنوز هم ماهیت مهاربان استارت‌آپ است. فقط زمانش کمی‌ طولانی شده است و اسمش به دفتر دانش‌بنیان تغییر پیدا کرده است.

در این دو، سه سال اخیر با خیلی از کارآفرین‌ها در حوزه‌های مختلف صحبت کردم و حرف مشترک یا چالش مشترکی که همه تجربه کرده بودند، تیم‌سازی بود. این که چطور یک‌سری آدم نخبه و خلاق را دور هم جمع کنند و بتوانند آن‌ها را در کنار هم مدیریت کنند. خیلی جاها حتی به دلیل موفق نبودن در تیم‌سازی شکست خورده بودند. این فرایند در مهاربان چطور شکل گرفت؟

اسلامی: از دید سازمانی فاکتورهای زیادی هستند که برای تیم‌سازی اهمیت دارند. به‌خصوص وقتی می‌خواهیم حرکت رو به جلویی داشته باشیم. در این فرایند، فرهنگ آن سازمان و افرادی که در آن حضور دارند، دخیل هستند. برنامه‌ریزی و اورگانیزیشن مهم است. این‌که تصمیمات را چگونه بگیریم و بحث‌های بازاریابی و این‌که شما از لحاظ مارکت چه شرایطی دارید و… همگی می‌تواند روی مسئله تیم‌سازی و مدیریت تیم اثر بگذارد. یکی از فاکتورهای خیلی مهم این است که شما در تیم‌ورکی که دارید، سازماندهی را چطور انجام می‌دهید. ما در مهاربان چندین روش مختلف را امتحان و هر کدام را سعی و خطا کرده‌ایم که بعد به یک ساختار مشخص تبدیل شد. تیم‌سازی و این فرایند سازماندهی نکته خیلی مهمی ‌است، ولی شاید بتوانم بگویم برای بیزینسی که ما داریم، سی درصد قضیه است. بیش از شصت درصد موضوع و چالش اساسی ما مارکت بود، چون قرار بود کاری را انجام بدهیم که اصلا فرهنگش در ایران وجود نداشت و کسانی که با آن‌ها کار می‌کردیم، ادبیات ما را متوجه نمی‌شدند. در واقع ما یک مرحله فرهنگ‌سازی و ادبیات‌سازی هم در صنایع مختلف مثل تغذیه، فولاد، تولید نیرو و نفت و گاز و… داشتیم. به همین دلیل تا الان بخش اعظم کار ما این بخش از قضیه بوده است. بحث مدیریت تیم هم خیلی مهم است. مثلا ما الان برنامه همه اعضای تیم را برای آمد و رفت به اشتراک می‌گذاریم و برای همه مشخص است هر کسی چه روزهایی در دفتر حضور دارد و چه زمان‌هایی قرار نیست سر کار بیاید. ساعت ورود و خروج به آن معنا نداریم، ولی هر کسی متعهد است ساعات مشخصی را در روز و هفته و ماه در دفتر باشد. منظورم این است که از نظر سیستماتیک این چیزها در نظر گرفته شده است. از نظر فرهنگی هم بچه‌ها خیلی با هم تطابق پیدا کرده‌اند. برخلاف چیزی که در ایران می‌بینیم و روحیه کار تیمی ‌خیلی پایین است.

شاید بشود گفت یک‌جاهایی اصلا چنین روحیه‌ای وجود ندارد.

اسلامی: بله، تا یک‌جایی سیستم می‌تواند مشکل را حل کند، اما از یک‌جایی به بعد نه. در واقع فرهنگش باید وجود داشته باشد و برای فرهنگ‌سازی هزینه بشود. خوشبختانه هدف اصلی همه بچه‌های مهاربان کیفیت کار است و این‌که کار را به‌موقع و منظم تحویل بدهند و خوشبختانه تا الان مشکلی ایجاد نشده است. تا زمانی که سیستم درست باشد و فرهنگ صحیح وجود داشته باشد، مشکلی ایجاد نمی‌شود. البته ما نمی‌توانیم خودمان را با ارگان‌های دیگر هم مقایسه بکنیم، چون آن‌ها نحوه کار و بیزینس متفاوتی نسبت به ما دارند. کار در مهاربان پروژه‌محور است و پروژه‌هایی که به دفتر می‌آید، بین بچه‌ها توزیع می‌شود و مکانیزم‌هایی وجود دارد که کار به‌موقع و با کیفیت تحویل شود.

به‌غیر از این مورد به عنوان استارت‌آپ با چه چالش‌های دیگری درگیر بودید؟

اسلامی: چالش‌های مالی، چالش‌های خیلی مهمی ‌هستند و وقتی استارت‌آپی در فضای دانشگاهی شکل می‌گیرد، قضیه خیلی بدتر می‌شود.

چطور؟

اسلامی: ببینید ما تا پارسال مالیات نمی‌دادیم. یعنی اساس کار تحقیقاتی این است که مالیات داده نشود، ولی امسال شرایط عوض شده و ما باید ده تا بیست درصد مالیات پرداخت کنیم، در حالی‌که قانون برای شرکت‌های صنعتی غیردانشگاهی  به این شکل است که اگر حدودا بالای پانصد میلیون در سال درآمد داشته باشند و اگر فقط یک نفر تایید کند که این شرکت‌ها مشغول کار تحقیق و توسعه (R&D) هستند، مشمول ده درصد معافیت مالیاتی می‌شوند. حالا شما این قانون را بگذارید کنار کار شرکتی مثل ما که وابسته به دانشگاه هستیم و کارمان تحقیق است و پایه و اساس کارمان تحقیق و توسعه است. آن وقت باید مالیات بدهیم. بحث دیگر موضوع بیمه دانشگاه است که ما باز مجبوریم بالا سری بدهیم، چون دانشگاه با شرکت بیمه‌ای که بیرون از دانشگاه است قرارداد دارد و بالاسری خود دانشگاه را هم اضافه کنید. اگر بخواهم واقعیت را بگویم ما باید قیمتی را که برای کارمان به بازار ارائه می‌دهیم تا چهل و پنج درصد بالاتر ببریم تا بتوانیم این کاستی‌ها را جبران کنیم. طبیعتا چنین کاری رقابتی نیست و خیلی ما را محدود می‌کند. به‌خصوص در ساخت محصول خیلی محدود می‌شویم. به همین خاطر ما مجبوریم بیشتر به سمت سرویس و پروژه برویم که در این فضا هم معمولا شرکت‌های دولتی از نظر مالی شرایط مناسبی ندارند. مسئله مالیات مشکلی است که همه شرکت‌های دانشگاهی با آن مواجه هستند و مسئله کاملا مشخصی هم هست، چون پولی که بابت یک پروژه به ما تعلق می‌گیرد از طریق دانشگاه به فرد داده می‌شود و چون به فرد تعلق می‌گیرد، مشمول مالیات می‌شود که از فرد هم کم می‌شود. در حالی‌که ما یک مجموعه هستیم. یا هزینه‌ای که به خاطر بیمه دانشگاه متحمل می‌شویم. اگر همه ما کد کارگاهی داشتیم، این مشکلات نبود. البته خوشبختانه ما تا الان مشکل مالی جدی نداشتیم که بخش مهمی‌ از آن به خاطر کمک‌های مالی خوبی است که از طرف دکتر نوبختی به تیم می‌شود. ایشان اینوستر شرکت هم هستند و تا حد بسیار زیادی نقطه ضعف‌های ما را می‌پوشانند و هر جا که نیاز داشتیم، کمکمان کردند. ولی کسری بودجه داشتیم و از مسائلی که به این کسری‌ها دامن می‌زند، نمی‌شود چشم‌پوشی کرد.

برویم سراغ مهاربان. در حال حاضر شما چکاری انجام می‌دهید و مهاربان در این مدت توانسته به چه سطحی برسد و چه پروژه‌هایی در حوزه کاری شما تعریف می‌شود؟

کلانتری: فعالیت‎های صنعتی مهاربان با پروژه تعویض سیستم کنترل توربین گازی میتسوبیشی واقع در نیروگاه گازی شهرری آغاز شد و با خروجی‌هایی آن پروژه و نوآوری‌هایی که اتفاق افتاد، به نوعی حوزه کاری ما در زمینه پروژه‌های نیروگاهی تثبیت شد. بعد از آن درگیر پروژه‌های جدیدی شدیم و مشخص شد که یک سری از شکاف‎ها در صنعت وجود دارد که کاملا تکنیکال است و از عهده مهاربان برمی‌آید و توانایی ما پاسخگویی به این خلاء‌ها خواهد بود. نمی‌دانم تا چه حد در جریان هستید، اما اکثر شرکت‌هایی که در زمینه کاری ما فعال هستند، حالت پیمان‌کاری دارند، پیمان‌کاری به معنای عام و خاص کلمه. منظورم این است که به ندرت رویکرد فنی و تخصصی دارند. وقتی شما با مشکلی در سیستم یا فرایند مواجه هستید، راحت‌ترین راه‌حل، جایگزینی است، اما رویکرد ما همیشه عیب‌یابی و ارائه راه‌حل مبتنی بر خلاقیت است که نتیجه آن رشد و توسعه صنعت خواهد بود. چنین دیدگاهی متاسفانه کمتر در صنعت ما وجود دارد، ولی ما این دیدگاه را داریم که بهترین، سریع‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه‌حل را انتخاب کنیم و به کارفرمایان ارائه دهیم و این استراتژی در پیشبرد اهدافمان کاملا اثربخش بوده است. کارفرمای آخرین پروژه ما، شرکت مادر تخصصی نیروی برق حرارتی است و می‌توانم به طور قطع بگویم که خدمات این پروژه را جز مهاربان هیچ شرکت دیگری در حال حاضر نمی‌تواند انجام دهد.

جذاب‌ترین پروژه‌ای که تا به حال روی آن کار کردید، چه بوده است؟

کلانتری: واقعا همه پروژه‌ها برایم جذاب بوده است. ولی نکته‌ای که هر پروژه‌ای را برای ما جذاب‌تر می‌کند، رویکرد ما در اجرای یک پروژه است که به ازای پروژه اخذ شده و تحلیل ما برای اجرای مناسب، چندین پروژه داخلی حتی خارج از سرفصل‌های تعریف شده از جانب پیمانکار برای تسلط و بررسی دقیق‌تر تعریف می‌شود. نمونه‌اش پروژه‌ای که برای تیونینگ سیستم کنترل نیروگاه سیکل ترکیبی قم انجام دادیم و پنج یا شش پروژه داخلی به خاطر همان پروژه تعریف شد که از خواسته‌های اصلی پروژه جذاب‌تر و جامع‌تر بودند و به یک‌سری راه‌حل‌هایی تبدیل شدند که ما اکنون می‌توانیم آن‌ها را به‌عنوان راه‌حل‌های اختصاصی خودمان به صنعت ارائه دهیم و تبدیل به پتانسیل شرکت شده‌اند.

اسلامی: برای من هم همه پروژه‌ها جذاب بوده است. در ابتدای بحثمان این نکته را فراموش کردم بگویم که علم کنترل به دانش ریاضی خیلی زیادی احتیاج دارد و کسانی که درس کنترل را پاس می‌کنند یا اصلا گرایش کنترل را انتخاب می‌کنند، معمولا در زمینه ریاضیات خیلی قوی هستند، چون اگر شما ریاضیات کاربردی را خوب بلد نباشید، نمی‌توانید در زمینه کنترل آدم موفقی باشید. این یکی از چالش‌هایی است که ما همیشه با بچه‌هایی که از دانشکده برق می‌آیند، داریم، چون خیلی به اصطلاح «ساینتیست» هستند و این‌که از این حالت خارج شوند، طبیعتا هزینه زیادی برای ما دارد. حتی ما خیلی وقت‌ها وظایف را در شرکت جابه‌جا می‌کنیم و کاری را به بچه‌هایی که تازه‌ وارد گروه شده‌اند، می‌سپاریم که می‌دانیم در نهایت کار را غلط انجام می‌دهند و راه‌حلی که ارائه می‌کنند، نتیجه مهندسی ندارد، ولی همین که خودشان می‌روند و امتحان می‌کند، ارزش دارد. همین اواخر کاری را که می‌توانستیم در نیم‌ساعت انجام بدهیم، به یکی از بچه‌ها سپردم که انجامش سه هفته طول کشید و می‌دانستم راه‌حلش هم جواب نمی‌دهد. خودش هم به این نتیجه رسید، ولی من مطمئن هستم در کار بعدی حواسش به این موضوع هست و کار را مهندسی نگاه می‌کند، نه از منظر یک دانشمند. البته قرار هم نیست آن روحیه‌ای را که یک دانشمند دارد، از بین ببریم. این‌که نوآوری و کنجکاوی کند، برای ما مهم است. بنابراین همیشه یک‌سری کارهای جانبی هم داریم مثل انتشارات علمی‌ که هر کدام از اعضای تیم می‌توانند انتشارات علمی ‌داشته باشند. منتها محدودیت‌هایی داریم که در انتشار اطلاعاتمان باید رعایت شوند. در واقع به نوعی داده‌هایمان را برای چاپ حذف می‌کنیم که قابل سوءاستفاده و… نباشند. با این کارها بخشی از آن کنجکاوی یک دانشمند را پاسخ می‌دهیم و در عین حال به نفع مهاربان هم عمل کرده‌ایم، چون چنین انتشاراتی به نوعی کار تبلیغاتی است. همه انتشارات‌ها مانند شرکت‌های بزرگ دنیا از جمله ژنرال الکتریک، ABB، Siemens، میتسوبیشی و… به نام شرکت انجام می‌شود.

تا الان چند مورد انتشار علمی ‌داشتید؟

اسلامی: شاید عددی که می‌گویم دقیق نباشد، ولی فکر کنم در پنج تا شش کنفرانس ارائه داشتیم و بیشتر هم در کنفرانس‌ها شرکت می‌کنیم تا بخواهیم نتایجمان را در ژورنال‌های علمی ‌منتشر کنیم. دلیلش هم مشخص است، چون در کنفرانس ما ارتباط مستقیمی ‌با مشتری‌هایمان داریم. مثلا در کنفرانسی که در نیروگاه برگزار می‌شود، ما مستقیما کارمان را جایی ارائه می‌دهیم که مارکتمان است. اصلا این یکی از سیاست‌های بازاریابی ماست. در حالی‌که انتشار یک مقاله در ژورنال، پروسه‌ای طولانی دارد. آن بحثی هم که به شما گفتم در زمینه فرهنگ‌سازی و ادبیات‌سازی که در ایران جا نیفتاده، در این‌جا هم مطرح است. همه ما می‌دانیم ارزش ژورنال خیلی بیشتر از کنفرانس است، ولی این مسئله در ایران به خوبی جا نیفتاده و متاسفانه ارزشش احساس نمی‌شود. برای همین ما تا الان بیشتر روی شرکت در کنفرانس‌ها تمرکز کرده‌ایم، ولی حتما مانند شرکت‌های بزرگ دنیا به دنبال انتشار مقالات علمی‌ در ژورنال‌ها نیز هستیم. البته این نکته را هم اشاره کنم که مجموع اعضای تیم، پابلیکیشن‌های زیادی دارند. خود من، خانم کلانتری و سایر اعضا هر کدام چندین مقاله در ژورنال‌های معتبر داریم. اساسا بچه‌های مهاربان روحیه مستندسازی خوبی دارند، در حالیکه ما در ایران در مستندسازی خیلی ضعیف هستیم. در شرکت‌هایی مثل مهاربان که پروژه‌محور هستند، مدام نکته‌ای در یک پروژه به دست می‌آید، خلاقیت اتفاق می‌افتد و… یکی از روش‌هایی که می‌شود این علم را در مجموعه نگه داشت، مستندسازی است. تا الان مستندسازی یک از بخش‌های مهم کار ما بوده و خیلی تلاش کردیم تا این روحیه را در اعضای تیم جا بیاندازیم. الان اگر بیایید و سرور ما را ببینید، نزدیک سی، چهل نوع داکیومنت متفاوت وجود دارد که کاملا مشخص شده چه کسی و چه موقعی باید کدام داکیومنت را پر کند، چطوری آن را پر کند، با چه فونتی و چه سایزی و چطور گزارشش را تحویل بدهد و… بنابراین در حال حاضر ما مشکل خیلی از دفاتری را که این‌جا هستند، نداریم و دانشمان در اختیار خودمان است و معمولا تا مدیر یک گروه تایید نکند که آن کار داکیومنت شده، اصلا تایید نمی‌شود.

تیم‌هایی که در زمینه استارت‌آپ و محصولات دانش‌بنیان و… کار می‌کنند، با این مشکل هم مواجه هستند که آقایانی که عضو تیمشان هستند از دانشگاه می‌آیند و بعد از مدتی مجبورند سربازی بروند. این مشکل در تیم شما هم وجود داشته؟ چون اشاره کردید هزینه زیادی هم برای تربیت نیرو متحمل می‌شوید. 

اسلامی: متاسفانه از قوانین جدید خبر ندارم، ولی به هر حال این مشکل هست و واقعا گفتن ندارد. من خودم سر این قضیه خیلی اذیت شدم. تصور کنید زمانی که شما در اوج هستید و تازه تحصیلتان تمام شده و می‌توانید در چنین فضاهایی کار کنید و خلاقیت به خرج دهید، جلویتان گرفته می‌شود. از این نظر مثل یک ترمز است و بعد از آن ترمز افت شدیدی در کیفیت و کمیت کار به وجود می‌آید. واقعیت این است که سربازی که سر چهارراه ایستاده، ممکن است فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد باشد و بعد که وارد حرفه خودش می‌شود، دیگر انگیزه قبل را ندارد. این را در بچه‌های نخبه زیاد دیده‌ام. یک‌سری شرایط هم گذاشته‌اند که قانون‌هایش هر روز عوض می‌شوند. به‌تازگی قانونی گذاشتند که شامل یکی از دوستان ما شد؛ باید دو روز در هفته برود و ساعت بزند، در حالی‌که قبلا این‌طوری نبود و بچه‌های نخبه پروژه‌ای را انجام و تحویل می‌دادند و سربازی‌شان طبق آن پروژه تمام می‌شد. در مورد دفاتری مثل ما متاسفانه قانون حمایتی وجود ندارد و بچه‌های نخبه‌ای که مشمول هستند، نمی‌توانند از تسهیلات بنیاد نخبگان استفاده کنند، چون ما یک شرکت دانش‌بنیان به آن اسمی ‌که شما گفتید، نیستیم و در واقع دفتر دانش‌بنیان هستیم و این مشکل الان برای اعضای پسر دفتر ما وجود دارد و این یک باگ بزرگ سیستمی‌ است. شرکت دانش‌بنیان مثل هر شرکت دیگری باید کد اقتصادی و شناسه ملی داشته باشد و دفتری که سند و اجاره‌نامه‌اش مشخص باشد، ولی ما به صورت دفتر فعال هستیم و این تسهیلات شامل حال ما نمی‌شود. فکر می‌کنم همین امسال دو تا از بچه‌های ما باید به سربازی بروند و قطعا در این صورت با خلاء بزرگی رو‌به‌رو می‌شویم.

در ابتدای صحبتمان به اهداف ملی در کارتان اشاره کردید. این اهداف ملی دقیقا یعنی چه و چقدر در کار شما نقش داشته است؟ این‌که ایران بمانید و مثل خیلی دیگر از فارغ‌التحصیلان شریف الان در امریکا یا کانادا و… مشغول کار یا تحصیل نباشید. 

کلانتری: اگر نخواهم خیلی نشنالیسم صحبت کنم، باید بگویم دلیل اصلی من برای ماندن در ایران این است که این‌جا شناخت کاملی از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم، دارم و یک مسئله مهم‌تر برای من این است که می‌دانم این‌جا می‌توانم چه ارزشی را به جامعه‎ام ارائه بدهم. کتمان نمی‌کنم فرصت ادامه تحصیل خارج از ایران فرصت خوبی است، اما این‌که بخواهم بروم و ماندگار بشوم، جز اهدافم نیست. همان‌طور که گفته شد هر انسانی براساس روحیات فردی و تعریف مستقلی که برای زندگی دارد، هدف‌گذاری می‌کند و  تصمیم می‎گیرد. من فکر می‌کنم اگر انسان به دنبال خلق ارزش و رشد شخصی و اجتماعی باشد، قطعا در محیطی که با همه قوانینش آشنایی دارد و کمبودهایش را به‌خوبی می‌شناسد و نقطه تمایز خود با دیگران را می‌داند، سریع‌تر و موفق‌تر به اهدافش می‌رسد

اسلامی: من عبارت ملی را به کار بردم، ولی شاید درست تفهیم نشد. منظور من سیاست‌های کشور نیست، بلکه منظورم دید جهانی است. یعنی ما این‌جا در منطقه خودمان در خاورمیانه مشکلی داریم که باید از لحاظ علمی‌ به آن نگاه کنیم و به راه‌حلی برسیم که شاید نه فقط در ایران، بلکه خارج از مرزهای کشور هم کاربرد داشته باشد. ما در دفتر مهاربان طوری کار نمی‌کنیم که نتیجه فقط به نفع کشور خودمان باشد. ملت از نظر ما همه مردم دنیا هستند. افغانستان و تاجیکستان و… نداریم. شرکت ژنرال الکتریک اگر قرار بود فقط به امریکا فکر کند که به چنین جایگاهی نمی‌رسید. این شرکت را نام بردم چون به کار ما خیلی نزدیک است. من تجربه شخصی خودم را می‌گویم. خیلی از دوستان من که الان خارج از ایران هستند از شرایطشان راضی نیستند. همه ما این امکان را داشتیم که مهاجرت کنیم، اما انگیزه خود من این بود که اگر آن‌طرف هم باشم شاید خیلی اوضاع فرقی نداشته باشد، شاید حتی آن‌جا تاسیس یک شرکت استارت‌آپ سخت‌تر باشد، جمع‌کردن تیم شاید سخت‌تر باشد. شاید حتی آن‌جا مجبور باشید اهدافتان را کوچک‌تر کنید. شاید در یک شرکت خیلی بزرگ کار بکنید، ولی کاری که به شما داده می‌شود هیچ موقع راضی‌تان نکند. حضور در ایران به خاطر فرصت‌های زیادی که از لحاظ کاری وجود دارد، برای خود من خیلی جذاب‌تر است تا رفتن به خارج از ایران. شما در شرکتی مثل ژنرال الکتریک هیچ‌وقت نمی‌توانید کاری را که ما این‌جا می‌کنیم، انجام بدهید. شاید حتی روزی برسد که یک نفر از ژنرال الکتریک بیاید این‌جا و با ما مذاکره کند. در واقع ما دنبال چنین اهدافی هستیم که این کار را شروع کردیم و این هدفمان هم خیلی دور و دست‌نیافتنی نیست. خیلی از صنایع ما توانستند این کار را بکنند و ارتباطات خوبی پیدا کردند. انگیزه شخصی من برای ماندن این بود. چون فکر می‌کردم خارج بهشت نیست که هر کسی به هر دلیلی برود و فکر می‌کنم یک سری از قوانین آن‌جا سخت‌گیرانه‌تر از ایران باشد، به‌خصوص در زمینه بحث مالیاتی و حقوق پرسنلی و… و شاید باید یک نسلی آن‌جا باشید تا کاملا با قوانین آشنا شوید یا مشاور خیلی قوی داشته باشید که آن هم سرمایه بالایی می‌خواهد. در حالی‌که اینجا شما با هزینه خیلی کم می‌توانید استارت‌آپ راه بیندازید.

لینک خبر

منبع: بنیاد ملی نخبگان

 

فرصت یکبار دری را می کوبد! برای از دست ندادن اخبار مشابه، مشترک شوید


Rightman.ir