آپلود دانش به صورت مستقیم به مغز
اگر میشد خاطرات در هر لحظه روشن باشد، بسیاری از مشکلات بهراحتی حل میشد!.
چندی پیش دارپا ( سازمان پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی ) از موفقیتهای بهدست آمده در پروژه بازگردانی حافظه فعال (Restoring Active Memory) پردهبرداری کرد. محققان این برنامه، روی سر تعدادی از داوطلبان شرکت در این پژوهش شبکهای از سیمپیچهای پیچیده برای مخابره پالسهای الکتریکی کار گذاشتند. پژوهشگران راهی یافتند تا کدهای کلیدی خنثی را که با برخی خاطرات ویژه همبستگی داشتند، شناسایی کنند و به این ترتیب توانستند این کدها را دوباره به مغز داوطلبین، زمانی که آنها قرار بود لیستی از آیتمهای با جهات متفاوت را به یاد بیاورند، ارسال دارند.
اگرچه نتایج این مطالعه هنوز در مراحل ابتدایی است، اما دارپا ادعا دارد که یافتههای آنها برای بازگردانی حافظه امیدبخش است. به نظر جالب میآید، اما این تنها یکی از مجموعهای از فناوریها و ابزارهایی است که برای تقویت حافظه توسعه یافتهاند. نتایج و کاربردهای این سیستمها پرسشهایی را همراه میآورد.
حافظه کامل
در سال ۲۰۰۵ تیمی به مدیریت آلسینو سیلوا در دانشگاه کالیفرنیا، لوسآنجلس (UCLA) موشهای آزمایشگاهی با ماهیت ژنتیکی تغییر یافته طراحی کردند که شبیه موشهای معمولی بودند و مانند آنها رفتار میکردند، اما برخی نورونهای عصبی در مغزشان فعالیت بیشتری داشت. این دسته موشهای جهشیافته سه برابر سریعتر از موشهای معمولی یاد میگرفتند و حافطه آنها از هر موش دیگری روی زمین دقیقتر بود. ممکن است تصور کنید چه خوب، من میتوانم یکی از این موجودات جالب داشته باشم، اما باید بدانید که محققان چگونه این آزمایش را انجام دادند. آنها از یکی از انواع متداول مطالعه حافظه استفاده کردند و به برخی از موشها در قفسهای خاص و نه همه آنها، شوک الکتریکی ملایم میدادند. موشهای معمولی به چندین تکرار برای یادگیری ترس از برخی قفسها احتیاج داشتند، اما موشهای جهشیافته این مطالعه تنها با یک شوک ترس را یاد میگرفتند و هر بار در یکی از این قفسهای ترسناک قرار داده میشدند، از ترس خشکشان میزد. پس حافظه کامل نوعی شمشیر دولبه است.
پژوهشی در دهه بیست میلادی با بیماری به نام سولومون شرشوسکی (Solomon Shereshevsky) صورت گرفت. او میتوانست همه چیز را با جزئیات کامل به یاد بیاورد. مثلا شعری طولانی را به زبان دیگری، غیر از زبان مادری از حفظ میخواند، فرمولهای پیچیده ریاضی را با یک بار نگاه کردن حفظ میشد و مکالمات را کلمه به کلمه به خاطر داشت. تا اینجا شاید چنین قابلیتهایی نوعی موهبت به شمار آید، اما حافظه شرشوسکی آنقدر قدرتمند بود که او در جریانی از واقعیات با جزئیات کامل آنها به صورت بهتزده فرو میرفت و حتی در شناخت افراد از روی چهره دچار مشکل میشد، زیرا چهرهها در هر روز ممکن بود دچار تغییرات بسیار جزئی شوند.
داغ کردن خاطرات
زمانی را تصور کنید که در یک منطقه ناآشنا رانندگی میکنید و فرد بغل دستتان دائم دستوراتی را درباره این که کجا بپیچید یا از جادهای دیگر استفاده کنید، گوشزد میکند، چه احساسی خواهید داشت؟ احتمالا اندکی عصبانیت، زیرا در موقعیتهای اینچنینی در یک زمان از دو حافظه به صورت همزمان بهره میبرید. در حالیکه سعی میکنید نوعی نقشه ذهنی از محیط ناآشنا بسازید، مغز شما به دستورات فرد بغلدستی هم گوش میدهد و حافظه کاریتان فعال است و نتیجه آشپز که دو تا شد، به بار میآید! اما اگر نوعی ایمپلنت در مغز داشتید که تمام جزئیات را به صورت کامل به یاد میآوردید، چطور؟ در سال ۲۰۱۱ تیمی که به وسیله ادوین رابرتسون و دانیل کوهن، دانشمندان عصبشناس دانشگاه هاروارد رهبری میشدند، از تکنیکی به نام تحریک مغناطیسی ترانسکرینال برای حرکت در جهت یاد شده (یادآوری با جزئیات بالا) استفاده کردند.
آنها از تداخل فرمهای حافظه که داوطلبین را قادر میساخت در جلسات سریع، لیستی از آیتمها را به ذهن بسپارند و فعالیتی دیگر شامل یادگیری کارایی نوعی موتور، جلوگیری کردند بدون این که فرم خاطره کمرنگ شود. تصور کنید نوعی ایمپلنت دارید که این کار را دائما برای شما انجام میدهد. به جای سپری کردن زمان بین چندین فعالیت، قادر خواهید بود جهتهای جدید رانندگی را بیاموزید، یک لیست خرید را حفظ کنید و برای تفریح با نوعی موسیقی آشنا شوید، بدون اینکه زمان زیادی طول بکشد و تمام این موارد، دقیقا مانند همان لحظه فراگیری بسیار پررنگ در ذهن شما بماند. تمامی ما هر روز زمان زیادی را صرف یادگیری اطلاعاتی مانند شماره تلفن، آدرس، فرمولهای درسی و… میکنیم که پس از انجام کار، سریع یا بهمرور آنها را به فراموشی میسپاریم. اما اگر میشد خاطرات در هر لحظه روشن باشد، این مشکلات بهراحتی حل میشد.
تردمیل رقابت
آپلود دانش به صورت مستقیم به مغز چیزی شبیه ژانر علمی – تخیلی است، اما در سال ۲۰۰۱ تیمهایی از محققان در دانشگاه بوستون و آیتیآر کیوتو در ژاپن دقیقا همین کار را انجام دادند. این دانشمندان از امآرآی فعال (fMRI) برای اسکن مغز داوطلبین، زمانی که آنها مجموعهای از فیلمهای کوتاه را تماشا میکردند، بهره بردند. به این ترتیب نوعی پایگاه داده از الگوهای فعالیتهای مغزی به دست آمد که به یک رنگ، شکل یا زاویه جهتیابی همبسته است. در مرحله بعد، آنها با کمک ابزار neurofeedback device الگوهای به دست آمده در مطالعات قبلی را در مغز داوطلبین فعال کردند و وقتی از آنها خواستند از بین اشیا، چیزی را انتخاب کنند، تقریبا همگی آنچه را برگزیدند که به مغزشان ارسال شده بود.
البته پژوهشهایی از این دست با آنچه در تریلوژی ماتریکس دیدیم، زمین تا آسمان فرق دارد، اما راه را برای ساخت ایمپلنتهایی که با کمک آنها میتوان حافظه را بهبود بخشید هموار میسازد. احتمالا شما یا حتی کل خانواده علاقهمند شدید از این تکنولوژی استفاده کنید. در اینجا پرسشهایی مطرح می شود؛ اگر در زمانی نهچندان دور چنین چیپهایی برای تولید نیروی محاسبگر مغزی سوپرچارجر دار! عرضه شود و اگر والدینی علاقهمند نباشند فزرندانشان از این ایمپلنتها استفاده کنند، آیا چنین رفتاری تضییع حقوق کودک محسوب میشود؟ البته شاید زود باشد پاسخی برای پرسشهای اینچنینی بیابم و شاید چیپهای بهبود حافظه حالاحالاها در دسترس عموم قرار نگیرند و نیازی نباشد نگران این مسائل باشیم.
منبع: بنیاد ملی نخبگان
اخبار مرتبط :
آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز دانشگاه تهران
آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز امکانات آزمایشگاه در خدمت همه محققان کشور
مسابقه دانش مغز Brain Bee دانش آموزی آغاز ثبت نام
رایتمن آزمون دکتری کنکور کارشناسی ارشد آزاد 95 96 جذب هیات علمی نتایج آزمون منابع کنکور دکتری کارشناسی ارشد فراخوان جذب هیات علمی دانشگاه آزاد پی اچ دی کنفرانس همایش فرصت مطالعاتی بورسیه اپلای ادامه تحصیل مقاله پایان نامه

